روزگار من و ما

احساس متفاوتی در زندگی وجود داره وقتی متوجه میشی که خدا از همیشه بهت نزدیکتره

روزگار من و ما

احساس متفاوتی در زندگی وجود داره وقتی متوجه میشی که خدا از همیشه بهت نزدیکتره

خاله زنک


سلامی به پر سر و صدایی خونه ما 

از 7 صبح همسایه دیوار به دیوار ما داره عملیات خاکبرداری از ساختمان خودشون و در عین حال خاک رسانی به خونه ما رو با تمام قوا انجام میده .

دیروز مامان کلی مهمون داشت . نسوان اقوام پدری در منزل مادری بودند . یکشنبه رفتم کمک مامان . البته مامان جونم کل کارها رو انجام داده بود و فقط یه جارو و درآوردن ظرف و ظروف برای من مونده بود . کارام تا 12 تموم شد که گفتم برم آرایشگاه . به قول قرقی شبیه کوبلای خان شده بودم . سیبیلی بهم زده بودم و ابروهام شده بود به پهنای دو انگشت . یعنی خودم از دیدن خودم تو آینه حالت تهوع میگرفتم . رفتیم و مراحل مختلف خوشگلازیسیون رو گذروندیم و برگشتیم . به خاطر بازی والییبال هم زود برگشتم خونه . که خدا رو شکر مقتدرانه 3-0 بردیم . قرقی که اومد با دیدنم کلی ذوق کرد و گفت چقدر قیافت عوض شده . ببینید چی بودماااااااااااااااااااا . دوشنبه صبح زود رفتم خونه مامان ، برای ناهار مهمون داشت . تو راه بودم که دیدم زهرا زنگ زد و گفت عمه اومدنی نون و شیر کاکائو و شکلات صبحانه بخر . یعنی 15 دقیقه تمام دنبال سوپری باز میگشتم . رفتم و صبحانه خوردیم و سریع پریدم دستشویی رو شستم و بعدش یه دوش جانانه گرفتم . ساعت 11 دیگه کم کم مهمونا یکی یکی اومدند . خوش گذشت اما خب مثل همیشه خاله زنک های جمع باعث دلخوری هم شدند . نمی دونم بگم متاسفانه یا خوشبختانه ، دختر عموهای من که از قضا همسن هستیم و همگی در یک سال ازدواج کردیم همون سال اول ازدواجشون بچه دار شدند و من بینوا دارم  سرکوب این ماجرا رو از بیخودی های فامیل تحمل میکنم . دیروز کار متلک پرونی بالا گرفت که دیدم دارن از سکوت و لبخندم سوء استفاده رو میکنند . برگشتم گفتم چرا شما فکر میکنید از خودم برام دلسوزترین و  صلاح زندگی من رو بیشتر از خدا و خودم می دونید . آقا یکی از اقوام ما با عروساش مشکل داره . هرجا میشنه از عروس هاش بد میگه . خدایی ما تا به امروز از عروس هاش جز احترام و خانمی هیچی ندیدیم اما همین عزیز تا دلتون بخواد عروس ها رو مسقره کرده و تیکه انداخته . حتی دیروز تو خونه خودمون به عروس خودمون تیکه های بد مینداخت . خب خدایی آدم ناراحت میشه . مامان به خاطر میزبان بودم احترام نگه میداره اما خب کاسه صبر آدم هم اندازه داره . داشت همینطور از عروس ها میگفت که یک دفعه رو کرد به ما جوونن ها گفت اینا هم وقتی در مقام عروس قرار میگیرند فلان هستند و بهمان . من هم داشتم با دختر عموهام یه گوشه صحبت میکردم که یکدفعه گفت مثلا الان نشستند دارند در مورد مادر شوهرای مظلومشون حرف میزنند . باز ناراحت شدم . با خنده گفتم  چرا فکر میکنید وقتی چند تا جوون دور هم نشسته فقط دارند در مورد شماها صحبت میکنند . اونقدر مسایل مهمی وجود داره که حرف به این مسایل نمیرسه که دیدم باز ناراحت شد . مهمونا ساعت 7 رفتند و من هم کمی به مامان از دست این فامیل دور گله کردم . اما در کل خیلی خوش گذشت .

ساعت 7:30 بود که قرقی تماس گرفت و حرفی زد که کل خوشی اون مدت زهرم شد . شریک احمق ما به همراه زن احمق تر از خودش چکمون رو داده به شهر خر . دیروز شهر خره زنگ زده و کلی تهدید کرده . از وقتی اینا رو شنیدم قلبم درد گرفته . خدا هیچکس رو با یه زبون نفهم همکلام نکنه . شب قرقی اومد خونه مامان اینا و با چند تا از دوستاش صحبت کرد و راهنمایی خواست . حالا قراره امروز تصمیم قططعی رو بگیریم اما این رو میدونیم که دیگه حتی اگه پول دستمون هم بیاد بهش نمیدیم تا از طریق دادگاه سه سال دیگه دستش برسه . دوستان برامون دعا کنید . دعا کنید که حق به حقدار برسه .

نظرات 5 + ارسال نظر
آنا چهارشنبه 27 خرداد 1394 ساعت 23:14 http://aamiin.blogsky.com/

پناه بر خدا ... می گم می خوای به همسرت بگو دست پیش بگیره. تریپ لاتی برداره!

بدجوری دستمون مونده تو پوست گردو .
تریپ لاتی رو خوب اومدی

آنا چهارشنبه 27 خرداد 1394 ساعت 10:21 http://aamiin.blogsky.com/

شرخرهای جدید متمدن شدند. دیگه مثل قدیم نیستند که بزنند پول بگیرند.

الان شهر خرها دوره وصول مطالبات میگذرونند

هیما سه‌شنبه 26 خرداد 1394 ساعت 14:20 http://hima63.blogsky.com

ایشالله درست میشه

توکل بر خدا

بانوی کوچک سه‌شنبه 26 خرداد 1394 ساعت 11:10 http://barayeman3.mihanblog.com

سلام عزیزم ان شالله هرچه زودتر مشکلتون برطرف بشه خیلی وقته دلم مهمونی زنونه میخواد خوشبحالتون

سلام عزیزم ممنون
ما اونقدر تو فامیل از این مهمونی های زنونه داریم . تنصافا خیلی خوش میگذره

خانم توت فرنگی سه‌شنبه 26 خرداد 1394 ساعت 09:38 http://pasazvesal.blogsky.com

ای داد از دست این خاله زنک ها
فکر نمی کنم بتونن با شرخر کاری کنن غصه نخور

این خاله زنک ها که همیشه همه جا هستند
نمی دونم فعلا هیچی نمیتونم بگم توکل به خدا کردیم

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.